English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8404 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
input of current U ورود جریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
inflow of labor U جریان ورود کارگر
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
accession U ورود
imported U ورود
import U ورود
re entry U ورود
induction U ورود
inductions U ورود
right of entry U حق ورود
importing U ورود
arr U ورود
re-entry U ورود
appulse U ورود
arrival U ورود
arrivals U ورود
entree U ورود
entry U ورود
ingression U ورود
admitance U ورود
inning U ورود
introit U ورود
introgression U ورود
air inclusion U ورود هوا
entrance fees U حق ورود
entrance fee U حق ورود
entranced U ورود
infare U ورود
entrancing U ورود
importation U ورود
ingress U ورود
entrance U ورود
entrances U ورود
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
entry U ورود راهرو
tardiness U تاخیر ورود
ease of entry U سهولت ورود
free entrance U ورود مجانی
forcible entry U ورود عدوانی
admission U اجازهء ورود
port of entry U بندرمحل ورود
influx U ورود هجوم
influxes U ورود هجوم
arrival hall U سالن ورود
admissions U اجازهء ورود
due in U در شرف ورود
fifo U به ترتیب ورود
advent ظهور و ورود
first in first out U به ترتیب ورود
cost to entry U هزینه ورود
homecomings U ورود بخانه
entry side U جهت ورود
entry point U نقطه ورود
entering angle U زاویه ورود
energy intake U ورود انرژی
homecoming U ورود بخانه
tokens U بلیط ورود
token U بلیط ورود
token U اجازه ورود
reebtry U ورود مجدد
arrival hall U سالن ورود
admittance U ورود دخول
receipt statement U اعلامیه ورود
first in first out U بترتیب ورود
house-warming U جشن ورود
house-warmings U جشن ورود
inlets U ورود دخول
inlet U ورود دخول
when entering U هنگام ورود
on arrival U هنگام ورود
landfall n U ورود بخشکی
landding U ورود بخشکی
house warming U جشن ورود
data import U ورود داده
landfall U ورود بخشکی
entree U اجازهء ورود
log in sequrity U ایمنی ورود
landfalls U ورود بخشکی
capital inflow U ورود سرمایه
data insertion U ورود داده ها
landings U ورود به خشکی
importing U مفهوم ورود
imported U مفهوم ورود
intervance of third party U ورود ثالث
intrant U ورود رسمی
approach ramp U فرازای ورود
tokens U اجازه ورود
import U مفهوم ورود
landing U ورود بخشکی
landing U ورود به خشکی
landings U ورود بخشکی
arrival rate U نرخ ورود
acetylation U ورود ریشهء
initation U ورود بعضویت
inlet time U زمان ورود
entrance U حق ورود دروازهء دخول
entrance U ورودیه اجازه ورود
law of prior entry U قانون تقدم ورود
entranced U ورودیه اجازه ورود
raids U ورود ناگهانی پلیس
last in first out U به ترتیب عکس ورود
entrances U ورودیه اجازه ورود
hailed U اعلام ورود کردن
ingress U حق دخول اجازه ورود
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
entrances U حق ورود دروازهء دخول
inflow of foreign funds U ورود وجوه خارجی
entranced U حق ورود دروازهء دخول
raiding U ورود ناگهانی پلیس
entry plan U طرح ورود به بندر
estimated time of arrival U زمان تقریبی ورود
hail U اعلام ورود کردن
hails U اعلام ورود کردن
raid U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
police raid U ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
search warrants U حکم بازرسی و ورود
search warrant U حکم بازرسی و ورود
last in first out U بترتیب عکس ورود
hailing U اعلام ورود کردن
entrancing U ورودیه اجازه ورود
infare U مهمانی بمناسبت ورود
gold import point U نقطه ورود طلا
coast in point U نقطه ورود به ساحل
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
gangplanks U تخته ورود به ناو
gangplank U تخته ورود به ناو
let someone through U اجازه ورود دادن
nonjoinder U عدم ورود در دعوا
visa U اجازه ورود به کشوربیگانه
visas U اجازه ورود به کشوربیگانه
lifo U به ترتیب عکس ورود
barrier to entry U منع ورود به صنعت
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
clearance inwards U مجوز ورود کشتی
gates U وسایل ورود ورودیه
gate U وسایل ورود ورودیه
fifo U خروج به ترتیب ورود
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
to announce one's arrival U ورود خود را اعلام کردن
sign-on U ورود به سیستم [رایانه شناسی]
house-warmings U جشن ورود بخانه تازه
docl pass U گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
house warming U جشن ورود بخانه تازه
we watched for his arrival U منتظر ورود او شدیم یا بودیم
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house-warming U جشن ورود بخانه تازه
gangways U محل ورود و خروج از ناو
gangway U محل ورود و خروج از ناو
clearance inwards U اعلامیه ورود کشتی به گمرک
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
clearance inwards U ورود کشتی به محوطه گمرک
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
postulancy U تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
pound breach U هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
scenario U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios U دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
Recent search history Forum search
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
2کد ورود تلویزیون جلویز تی وی چند است
0halo current
0coopling
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com